Web Analytics Made Easy - Statcounter

عادت به دروغ گفتن در کودکان از سنین پایین شروع می‌شود. دلایل عاطفی زیادی برای این عادت وجود دارد. برای کنار آمدن و رفع این مشکل، کار زیادی بر دوش والدین می‌افتد. یک متخصص تربیت کودک معتقد است که کودکان در ۵ سال اول زندگی نمی‌توانند واقعیت را از غیر واقعی تشخیص دهند و داستان‌های تخیلی می‌سازند.

به عنوان مثال، پسر ۳ ساله‌ای که هر روز صبح برادر بزرگترش را می‌بیند که کیفش را بر دوش دارد و به مدرسه می‌رود، می‌تواند به عمه اش بگوید من هم به مدرسه می‌روم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حتی در مورد تکالیفی که معلمش در مدرسه به او داده است، صحبت کند و آن را با کوچکترین جزئیات ارائه دهد. این‌ها به اصطلاح دروغ‌هایی هستند که قبل از ۶ سالگی شنیده می‌شوند. همه این موارد محتوای خیالی دارند و ویژگی‌های دروغ به معنای واقعی را ندارند.

عادت دروغگویی در کودکان اگر بعد از ۶ سالگی ادامه پیدا کرد، توجه کنید

اگر کودک حتی پس از ۶ سالگی هم به دروغ گفتن ادامه دهد، باید در مورد این عادت بد صحبت کنیم. به عنوان مثال، این که یک کودک ۸ ساله مدام به والدینش می‌گوید که تکالیفش را انجام می‌دهد تا از انجام تکالیف خودداری کند. به معلمش می‌گوید که هر بار برای فرار از کلاس، کتاب هایش را در خانه فراموش می‌کند. تقلب از دوستانش و … همگی به ما نشان می‌دهند که دروغ گفتن در این کودک به یک عادت تبدیل شده است.

ویژگی‌های کودکان با عادت به دروغ گفتن

کودکانی که به دروغ گفتن عادت می‌کنند دو ویژگی دارند. ناتوانی آن‌ها در کنترل خود و خودخواهی شدید. دلیل این دو ویژگی شخصیتی، روابط منفی خانواده و محیط با کودک است. یعنی اگر خانواده روابط اجتماعی سالمی با کودک برقرار نکرده باشد، کودک نمی‌تواند خود را کنترل کند. او با انجام رفتار‌های بسیار خودخواهانه به دروغ گفتن ادامه می‌دهد.

عواملی که دروغ را فاش می‌کند

۴ عامل باعث دروغگویی می‌شود. احساس حقارت، گناه، پرخاشگری و حسادت. به عنوان مثال، پدر و مادر.

عواملی که منجر به دروغگویی می‌شوند این است که دائماً کودک را با مقایسه با دیگران تحقیر می‌کنند. دائماً او را به اشتباهاتش متهم می‌کنند. کودک دائماً کنجکاو است و می‌خواهد چیزی را دستکاری کند. با ممانعت مداوم او را پرخاشگر می‌شود. حس ذاتی حسادت با نگرش‌های اشتباه این بار نوع و محتوای دروغ‌هایی که به دوره نوجوانی می‌رسد، تغییر می‌کند.

به عنوان مثال، می‌توانیم بگوییم که یک نوجوان وقتی برای فیلمی که دوستش دوست دارد، اما برخلاف نظر خودش نمی‌پسندد؛ کامنت‌های خوبی می‌دهد یا به دوستی که دلش را به درد آورده است، آگاهانه دروغ می‌گوید. غالب چنین دروغ‌هایی که در نوجوانان دیده می‌شود، دروغ‌های اجتماعی است.

محرک‌های ترس و فشار، عامل دروغ هستند

کودکان به ۲ دلیل دروغ می‌گویند. اول؛ ترس و فشار. دوم؛ تقلید و الگوسازی.

مادری که کلیدش را گم کرده بود، دختر ۵ ساله اش را تحت فشار قرار داد و او را متهم می‌کند که می دانم کلید را گرفتی، اگر اعتراف کنی برایت اسباب بازی می‌خرم و در نتیجه کودک می‌گوید: "بله گرفتم. آن را نمی‌توانم پیدا کنم. چون نمی‌دانم که کجا پنهانش کرده ام."

یا وقتی پدری از کودک ۱۰ ساله‌اش می‌پرسد: سریع بگو این گلدان را تو شکستی؟ سوالی که او با عصبانیت پرسید. "نه، من آن را نشکستم." آنچه او می‌گوید دروغی است که ناشی از ترس است.

کودکان از مادر و پدر تقلید می‌کنند

مادر به شدت به فرزندش هشدار داد که با وجود این که با کودک ۶ ساله خود به خرید رفته‌اند، به او می‌گوید که به پدرت نگو که ما داریم خرید می‌کنیم. ممکن است باعث شود کودک از مادر الگوبرداری کند و به طور مشابه دروغ بگوید. یا وقتی پدر در حال رانندگی است، تلفنی به دوستش می‌گوید که در خانه استراحت می‌کند، کمی مریض است. ممکن است باعث تقلید کودک ۴ ساله از پدر شود و به همین ترتیب کودک دروغ بگوید. همه این مثال‌ها در کودکی که نیاز‌های عاطفی و شرایط آموزشی او به اندازه کافی برآورده نشده اند، رایج است.

آن‌ها هرگز نباید از پاداش یا مجازات برای بیان حقیقت استفاده کنند

والدین، ابتدا باید رفتار و نگرش خود را بررسی کنند. آن‌ها باید فواید گفتن حقیقت را با روشی متناسب با سن و رشد کودک به کودک منتقل کنند. هرگز نباید برای بیان حقیقت به پاداش یا تنبیه متوسل شوند. آن‌ها باید اجتماعی شدن کودک را تضمین کنند. باید بر اهمیت تعهداتی مانند دوستی، گروه، هیئت مدیره و نهاد تاکید کنند. آن‌ها باید مفاهیم وطن و ملت را درونی کنند. آن‌ها باید زندگی کنند و ارزش‌های اخلاقی ما را زنده نگه دارند.

باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی کلينيک

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: دروغگویی کودکان عنوان مثال دروغ گفتن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۰۱۲۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت بازیگر زن سینما از پشت صحنه سریال اسکار | آقای مدیری آدم را بد عادت می کند

همشهری آنلاین،‌ شقایق عرفی‌نژاد: سیمرا حسن پور البته پیش از این هم در سریال‌های شبکه نمایش خانگی مثل جیران حسن فتحی و رئالیتی‌شوی شب های مافیا حضور داشته است. حالا هم در حال بازی در سریال گردن‌زنی به کارگردانی سامان سالور، همسرش، است که تصویربرداری‌اش احتمالا تا مرداد ماه به طول می انجامد. با او در باره حضور در شبکه نمایش خانگی و سریال جدیدش صحبت کردیم:

در چند سال گذشته چندین همکاری با شبکه نمایش خانگی داشته‌اید. از تجربه این سریال‌ها بگویید. چه تفاوت‌هایی با تلویزیون وجود دارد؟

حتما تفاوت دارد. ممیزی‌های کمتری هست و دستمان برای طرح مسائل مختلف بازتر است. من سر سریال جیران بودم و دو تا هم رئالیتی شو داشتم.

با توجه به این بازخوردها فکر می‌کنید مخاطبان تلویزیون بیشتر است یا شبکه نمایش خانگی؟

تلویزیون پیش از این بیننده‌های بیشتری داشت. رسانه‌ای است که رایگان در اختیار همه است و همه می‌توانند ببینند. به همین دلیل هم پیش از این بینندگان بیشتری داشت. اما مدتی است تعداد تماشاگرانش کمتر شده است. امیدوارم به روال سابق برگردد و باز هم همان تعداد بیننده را داشته باشد. برای این که جایگاه دیگری دارد. شما نمی‌توانید مثلا سریال پایتخت را با هیچ سریال دیگری مقایسه کنید. چه اشکالی داشت که تلویزیون اینقدر پربیننده بود؟ ‌ شبکه نمایش خانگی یک مقدار مخاطبان خاص‌تری دارد که قشر متوسط رو به بالا هستند.

احتمالا یکی از دلایلش همان مبلغ اشتراکی است که باید پرداخت کنند.

دقیقا. تصور من همین است. کسانی که در شهرستان‌های کوچک هستند یا از نظر مالی ضعیفند، به این پلتفرم‌ها دسترسی ندارند. با این وجود بینندگان خودش را دارد که تعدادشان کم هم نیست.

اصولا رسانه برایتان مهم است؟ یعنی برایتان فرق می‌کند که در تئاتر باشید یا سینما یا تلویزیون؟
من از اول هم عاشق پرده نقره‌ای سینما بودم.

علی‌رغم این که کارتان را با تئاتر شروع کردید.

بله. من خیلی اتفاقی با تئاتر شروع کردم. من از اول سینما را دوست داشتم، ولی در دانشگاه تئاتر خواندم. برای نمایش مصائب استاد نوید ماکان کار آقای بیضایی برای ایشان تست دادم و پذیرفته شدم و کار کردم. ولی بعد سمت تصویر رفتم. تئاتر هم البته بسیار جذاب است، ولی من سینما را ترجیح می‌دهم.

از برنامه اسکار صحبت کنیم. چطور تجربه‌ای بود؟

من اصولا در این برنامه‌ها شرکت نمی‌کنم. ولی چون این کار آقای مدیری بود، رفتم. تجربه جذابی بود و ژ ژ صحنه‌هایش در شبکه‌های اجتماعی پربازدید شد. سر صحنه هم خیلی خندیدیم و خوش گذشت. مدت‌ها بود انقدر نخندیده بودم. نعیمه نظام دوست واقعا دوست داشتنی است و باعث شد بخندیم. اصلا فضای خوبی سر تصویربرداری وجود داشت. خود آقای مدیری و بقیه کسانی با آنها هم گروه بودم مثل بهنام تشکر و محمدرضا هدایتی هم بسیار عالی بودند. نظرم نسبت به این برنامه‌ها اصلا عوض شد.

این دومین همکاری شما با مهران مدیری است و پیش از این ساعت ۶ عصر را با او کار کرده بودید. کار با او چطور است؟

آقای مدیری آدم را بدعادت می‌کند. انقدر کار با او جذاب است که دیگر نمی‌خواهید بعد از آن سر کار دیگری بروید. چون شرایط کار خیلی انسانی و درست است.

این شرایط درست که می گویید، چیست؟

از نظر زمان کار خیلی خوب است به عوامل اهمیت می‌دهد. یعنی زمان‌بندی طوری نیست که از ۵ صبح سر کار باشی تا آخر شب. این باعث می‌شود بازیگر و همینطور بقیه گروه آرامش داشته باشند. این مسئله سر کارهای دیگر وجود ندارد. مقدار زمانی که در روز کار می‌کنند خیلی زیاد است و ساعت‌های آفیش‌ها هم بد است. ولی سر کار آقای مدیری همه چیز خیلی فکرشده است و جو آرام است. کسی سر کسی داد نمی‌زند و فضای بسیار آرامی‌ وجود دارد. خودش هم انسان محترمی ‌است و همه چیز سر کار خوب است. امیدوارم دوباره قسمت باشد با او کار کنم.

شما فیلم «تابستان همان سال» را هم در جشنواره سال گذشته داشتید که محمود کلاری کارگردانش بود.

به نظرم آقای کلاری یک فیلم ماندگار ساخته است. واقعا برای من تجربه درخشانی بود. در این قاب‌ها و تصاویر کیف کردم. هر لحظه‌اش برای من خوشایند بود که می‌توانم با این قاب‌ها در تصویر بمانم. نمی‌توانم بگویم چقدر برای من رویایی بود. تمام لحظه‌ها انگار نقاشی می‌شد. فضای کار در دهه‌های سی و چهل می‌گذشت و من خیلی این زمان را دوست دارم. از گلدان‌های حیاط گرفته تا دیوارها و غذایی که می‌خوردیم برای من جذاب بود. خوشحالم که توانستم این فضا را از طریق این فیلم تجربه کنم. اصلا علاقه من به سینما و بازیگری به همین دلیل است که می‌توانم زندگی‌هایی را تجربه کنم که در واقعیت نمی‌شود.

از امکان تجربه زندگی‌های مختلف در سینما گفتید. جایی هم گفته اید وقتی می‌خواهم نقشی را بازی کنم سعی می‌کنم با او زندگی کنم و او را وارد زندگی واقعی ام می‌کنم.

بله. تا جایی که می‌توانم این کار را می‌کنم. مثلا در سه کام حبس که نقش یک پرستار را داشتم، واقعا ده روز در بیمارستان کنار پرستارها ایستادم و از آنها یک چیزهایی یاد گرفتم. سر فیلم تمشک هم سعی کردم زیست آن شخصیت را تجربه کنم. مثل او چادر سرم می‌کردم و بیرون می‌رفتم. وسایل ارتباط جمعی مثل موبایل و لب تاپ را کنار گذاشتم و خواستم تنهایی را تجربه کنم.

و این‌ها باعث شد افسرده شوید.

بله. من قبل از فیلم تمشک اصلا نمی‌دانستم افسردگی چیست. آدم شاد و سرحالی بودم و بازی کردن در این نقش واقعا برایم سخت بود. الان برایم خیلی راحت شده، چون دنیای امروز به این سمت رفته است.

بازی در تمشک و افسردگی که سراغتان آمد باعث شد ۶ کیلو وزن کم کنید. درست است؟

بله. سر آن کار ۶ کیلو کم کردم، سر کار آقای کلاری هم ۱۳ کیلو کم کردم. چون آقای کلاری می‌گفت یک این شخصیت نحیف‌تر و لاغرتر از تو است. مسئله دیگری که وجود دارد این است که به جز این که زیست شخصیتی را که می‌خواهم بازی کنم، از نزدیک تجربه می‌کنم. اگر شخصیت هم مربوط به گذشته باشد، در باره آن زمان مطالعه می‌کنم. سر کار تابستان همان سال، من تعداد زیادی کتاب قجری خواندم. می‌خواستم از کنار هم قرار دادن آنها به این درک برسم که یک زن در آن زمان چطور زندگی می‌کند. چون معتقدم آن حس را باید درون خودم پیدا کنم.

از کار با همسرتان سامان سالور بگویید. این نسبت ناخودآگاه روی کارتان تأثیر دارد؟

من و سامان طرز تفکرمان خیلی به هم شبیه است. هر دو در کار به هم آزادی می‌دهیم. اگر من برای نقشی مناسب باشم، ‌ نقش را به من می‌دهد، اگر نه هیچ اصراری نیست و او هم این کار را نمی‌کند. من سر کارهای دیگر هستم و او هم می‌تواند بازیگران دیگری را دعوت کند. ولی اگر جایی بفهمد نقش به درد من می‌خورد و من می‌توانم چیزی به آن نقش اضافه کنم، حتما از من استفاده می‌کند. خودش همیشه می‌گوید وقتی بازیگری در کنارم است که برای کار تلاش می‌کند و بازیگر خوبی هست چرا از او استفاده نکنم؟ این را دارم نقل به مضمون می‌گویم، نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم. می‌گوید من از بازیگری که ایده دارد و با عشق و علاقه تلاش می‌کند تا به نقش برسد، چرا استفاده نکنم. سامان هم در بازیگری من بسیار موثر بود. اولین کار من در سینما با او بود.

که برای آن جایزه هم گرفتید.

بله هم جایزه جهانی گرفتم و هم در فجر کاندید شدم. برای فیلم سه کام حبس هم جایزه گرفتم. سامان اصولا من را در کار فقط به عنوان بازیگر می‌بیند. اینطور نیست که حواسش به من بیشتر از بقیه باشد. یعنی ممکن است کاملا یک سکانس من را از فیلم بیرون بیاورد. در این موارد خیلی حرفه‌ای کار می‌کند.

الان هم که سر سریال با او هستید.

بله. سریال گردن زنی که خیلی داستان عجیب و غریب و معمایی دارد با حرکت‌های فروان. به نظرم کارگردانی این کار خیلی سخت است ولی سامان از پس آن برآمده است. من که خیلی از بودن در این سریال خوشحالم. برای اولین باز نقشی دارم که کمی‌شبیه خودم است.

کد خبر 850104 برچسب‌ها خبر مهم بازیگران سینما و تلویزیون ایران فیلم و سریال ایرانی سینمای ایران نمايش خانگي

دیگر خبرها

  • مشکلات رفتاری کودکان ۳ تا ۵ ساله را چگونه بر طرف کنیم؟
  • دلیل اصلی پرخاشگری در کودکان چیست؟
  • روایت سمیرا حسن‌پور  از پشت صحنه سریال اسکار | آقای مدیری آدم را بد عادت می‌کند
  • روایت بازیگر زن سینما از پشت صحنه سریال اسکار | آقای مدیری آدم را بد عادت می کند
  • کتاب‌های این روزها باب میل کودکان است؟
  • «کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی
  • جنین‌هایی که از شکم‌ مادرشان در اینستاگرام کار می‌کنند
  • ۴ عادت مخرب که به‌تدریج جان شما را می‌گیرد
  •  تلاش برای شاد کردن کودکان غزه
  • غرق شدن چادرهای آوارگان فلسطینی در آب باران