اهداف و برنامه های استکبار جهانی در مناطق مرزی و راه های مقابله با آن / بخش سوم
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۵۹۴۱۶
ماموستا دکتر رحمن غریبی، محقق، پژوهشگر و معاون فرهنگی هنری مساجد کردستان در یادداشتی با عنوان اهداف و برنامه های استکبار جهانی در مناطق مرزی وراه های مقابله با آن نوشت:در واژه شناسی تکفیر، آن را به معنی پوشیدن و پوشاندن آورده اند( دهخدا،1373ش، ذیل «تکفیر»). در متون عربی و فارسی، تکفیر به معانی گوناگونی به کار رفته است، اما معنای اصطلاحی این واژه در فقه و کلام، نسبت کفر دادن به مسلمان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امنیت
آنچه مسلم است امنیت در کشورهای درحال توسعه امر پیچیده ای است و پیوندهای موجود میان ابعاد گوناگون آن عامل پیچیدگی بیشتر آن است. سطوح داخلی و خارجی امنیت ملی با یکدیگر ارتباط متقابل دارند و این امر در آسیب پذیری و نفوذپذیری اغلب سیستم های اقتصادی و اجتماعی درحال توسعه نمود می یابد. آسیب پذیری مزبور، به واسطه ی این واقعیت تشدید می شود که بسیاری از دولتهای در حال توسعه، از بجران تعریف خود (هویت) و مشکلات ناشی از مشروعیت سیاسی و تاریخی در رنج هستند. حال آنکه در جهان توسعه یافته، مفهوم دولت- ملت جای خود را به مفاهیم دیگری می سپارد.
به هرحال برای کشورهای که گرفتار توسعه نیافتگی زیربنایی و اقتصادی، شکافهای نژادی و اجتماعی، و سیستم های سیاسی بی ثباتی هستند، که بیشتر زائیده دوران استعمار زدایی( دهه های 50 و 60) است، طیف گسترده ای از مسائل می تواند زاییده تهدیدات امنیتی باشد؛ چراکه این مسائل، استقبال و بقای دولت را از درون فرسوده می سازد. در واقع، برای اغلب کشورهای درحال توسعه، این بن بست های گوناگون، چالش های امنیتی جدی ایجاد می کند یا دست کم ریشه اصلی آسیب پذیری آنها در برابر تهدیدات خارجی یا نظامی است( مصطفی ایمانی، 80- 7).
چیستی و چرایی تکفیر
برای دریافت چیستی و چرایی جریان تکفیر، نخست باید به تاریخ مسلمانان در صدر اسلام رجوع کرد و برخی حوادث مهم تاریخ که به نام تکفیر رخ داد و نیز پاره ای از وقایع سیاسی و اجتماعی که زمینه تکفیر را فراهم آورد، مورد مداقه قرار داده، علل آن را واکاوی کرد.
یکی از رخدادهای مهم دوران پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، ظهور پیامبران دروغین و ارتداد گروهی از مردم بود که به جنگ های «اهل رده» مشهور است. گزارش های مبسوطی از این واقعه و علل آن در متون تاریخی و منابع اهل سنت به ویژه در تاریخ طبری و صحیح بخاری آمده است که در این جنگ ها، مخالفان و معترضان دستگاه خلافت کافر و خارج از دین خوانده شدند(طبری، 1407 ق، ج3،صص 252-25 ؛ابن اعثم 1411ق،ج1، صص 15 ،16 و 23؛ سیوطی، 1394، صص 6792). البته عواملی مانند پرداخت نکردن زکات و نپذیرفتن اصل خلافت یا در نظر گرفتن اشخاصی دیگر برای این مقام، نیز در انتساب کفر به گروه هایی از » اهل رده» نقش داشته است (ابن قتیبه، 1410 ق، ج1،ص 34، بخاری، 1422 ق، باب الزکات ؛نوبختی ،1355 ق، ص4، ابن اعثم، 1411 ،ج1، صص16،18،20 ،4853). همچنین ادعای پیامبری در میان ان ها نیز بسیار گزارش شده است(طبری، 1407 ق، ج3، ص 256) که می توان چرایی استناد به تکفیر از دیدگاه فقهی را آشکار سازد.
ظهور خوارج یکی از رویداد مهم تاریخی که زمینه ساز جریان انحراف و تکفیر شده است
رویداد مهم تاریخی دیگری که زمینه ساز جریان انحراف و تکفیر شده است، ظهور خوارج در دوران خلافت حضرت علی(ع) بود. این گروه معروف به مارقین ( منحرفین از اسلام)، در اثنای جنگ صفین و در آستانه پیروزی مسلمانان، با ترفند قرآن به نیزه کردن دشمن و طرح شعار «لاحکم الا الله» به وجود آمدند و امام را به قبول حکم مجبور ساخته و پس از شکست ماجرای حکمیت، برعلی (ع) اشکال گرفتند که نمی بایست قضیه حکم را قبول می کرد، حال که قبول کرده مرتکب معصیت شده و باید توبه کند و در غیراین صورت، از او بیزاری می جویند (منقری، 1370 ش،ص 717). این گروه غائله نهروان را در درون جامعه اسلامی برپا ساختند و همگی بر تبری از عثمان و علی(ع) اتفاق کرده و صاحب گناه کبیره را کافر دانسته و خروج برامامی که خلاف سنت عمل کند را حق واجب دانستند. (شهرستانی، 1404ق، ج1، ص 146). حضرت علی(ع) در برابر تأسی خوارج به شعار«لاحکم الا الله» فرمود: این کلمه حق است، ولی خوارج از آن استفاده باطل کرده و آن را مجوز برای کشتن مسلمانان قرار داده اند (ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 40). خوارج چه در دوران خلافت علی(ع) و چه پس از آن که نحله های متعددی ظاهر شده و باقی ماندند کسی را که مرتکب یکی از گناهان کبیره می شد و حتی امت پیامبر(ص) را تکفیر کردند. (شهرستانی، 1404ق، ج1، صص 122، 128 و 135 ابن ابی الحدید 1404 ق، ج8، ص 113؛ مجلسی، 1403 ق، ج 33،ص 373). در مقابل آن ها، بعضی از مسلمانان نیز خوارج را تکفیر کردند( شوشتری، 1367ش ، ص221، دائره المعارف جهان اسلام، ذیل «خوارج»).
امروزه فرقه تکفیری وهابیت تفاوتی با خوارج نهروان ندارد
در یک مقایسه تاریخی می توان اظهار داشت، امروزه فرقه تکفیری وهابیت نیز با عَلَم کردن اشعاری چون: لادعاء إلالله ، لا شفاعه إلا لله، لا توسل إلا بالله، لااستغاثه إلا بالله، تفاوتی با خوارج نهروان ندارد.
در روایات و احادیث، غالیان یا غُلات ( آنان که درباره شخصیت ائمه(ع) غلو و زیاده روی می کردند) و نیز معتقدان به تفویض (فرقه مفوضه) خارج از ایمان خوانده شده اند(حر عاملی،1414ق، ج 28، ص 348، مجلسی، 1403 ق، ج 25،ص 265). همچنین عده ای از معتزله، اشاعره و مشبهه را نیز تکفیر کرده اند. (ابن طاووس، 1400 ق، ج2، ص 355).
علاوه بر تکفیر گروه ها، افراد و شخصیت های مشهوری در تاریخ اسلام، مانند برخی از خلفا و همسران رسول(ص) نیز تکفیر شده اند.(ابن ابی الحدید، 1404 ق، ج3،ص3، ص 50، ابن طاووس 1400ق، ج1 ، 292)، حتی ساحت مقدس ائمه معصومیان(ع) نیز از تکفیر برکنار نمانده است.(مفید، 1413ق، ص 313 ؛شوشتری، 1367ش، ص193؛ مجلسی، 1403 ق، ج37، ص 15).
تلاش علما و فقهای مذاهب، مهم اسلامی در دوره های مختلف در کاهش جریان تکفیر موثر بوده است
البته تلاش علما و فقهای مذاهب، مهم اسلامی در دوره های مختلف در کاهش جریان تکفیر موثر بوده است؛ زیرا آنان با استناد به ادله و احادیث مختلف، نسبت دادن بی دلیل کفر به مسلمانان را مستوجب تعزیر دانسته اند. (مجلسی،1403ق، ج69، صص208و 209 ؛شهید ثانی، 1403ق ،ج9، ص175). همچنین با دوری جستن از پیروان عقاید تکفیری( مجلسی، 1403ق، ج 54، صص 246 و 247 ، ج 58، ص104)، برآن دسته از متکلمان که با تنگ نظری عده ای از مسلمانان را تکفیر کرده اند، انتقاد و توصیه کرده اند که حتی الامکان از تکفیر اهل قبله دوری کنند (غزالی، 1417ق، صص 85101).
تجدید حیات جریان سلفی تکفیری در جهان اسلام را، نتیجه گسترش افکار و عقاید احمد بن عبدالحکیم دانسته اند
تجدید حیات جریان سلفی تکفیری در جهان اسلام را، نتیجه گسترش افکار و عقاید احمد بن عبدالحکیم معروف به «ابن تیمیه» دانسته اند. چنان که در آثار کثیری و ابوزهره نقل شده است که سلفیه در قرن چهارم قرن چهارم قمری ظهور کرد و از حنابله بودند... سپس در قرن هفتم توسط این تیمیه احیا شد که امور دیگری بر آن افزود (کثیری، 1418ق، صص38 و 39؛ ابوزهره، 2006 م، ص 35). این تیمیه معتقد به عقاید انحرافی و مخالف عقاید عموم مسلمانان مانند: تجسیم، حرمت زیارت قبور اولیا، حرمت استغاثه به ارواح اولیای خدا، حرمت شفاعت، حرمت توسل و غیره بود و برای این که مردم عوامل ان اه را بپذیرند، ان عقاید را به سلف نسبت می داد (صائب، 1423ق، صص 119، 168 ،177 و 185). شهرستانی از علمای اهل سنت ادعای این تیمیه درباره مذهب سلف را تکذیب کرده است (شهرستانی، 1404ق، ج1،ص100). بدون شک اندیشه ها و عقاید وهابیت نیز از افکار این تیمیه و پیروان وی سرچشمه گرفته و آنچه در این خصوص قابل تأمل است و باید از آن به عنوان سلفیت جدید نام برد، استفاده از تکفیر به عنوان یک ابزار کاملاً فقهی و دینی است.
مخالفت آشکار ابن تیمیه با سنت حضرت رسول(ص) به عنوان سیره ای اصلی شهرت داشت
در مورد زندگی، افکار و خرافات فقهی و کلامی این تیمیه آثار مختلفی نوشته شده است، اما آنچه در موردی وی شهرت فراوان داشته، مخالفت آشکار ابن تیمیه با سنت حضرت رسول(ص) به عنوان سیره ای اصلی بوده است. به همین دلیل او از سوی قضات هرچهار مذهب، اهل سنت مصر در آن زمان، مذمت شده، محکوم به حبس گردید. این تیمیه سرانجام در سال 728ق در سن 67 سالگی در زندان درگذشت (شهرستانی، 1404 ق، ج1، ص100).
شهرت وی، تندخویی در بحث و اهانت به مخاطب درمباحثه بود. چنان که نوشته اند، خصوصیت بارز این تیمیه در دفاع از نظراتش و حمله به مخالفان، تأکید شدید بر گفته هایش بود که برای تسلیم کردن مخاطب، به انواع دروغ و مغالطه و فنون جدل توسل می جست. وی بزرگان کلام و تصوف را به آسانی مورد توهین قرار داده و آن ها را متهم به کذب می کرد (صائب ،1423ق، ص 79). در مقابل چنین افکار رفتاری، گروه زیادی از بزرگان اهل سنت در اعتقادات این تیمیه کتاب ها نوشته اند.
فرقه ای که حکم تکفیر مسلمانان اهم از شیعه و سنی را صادر کرده و به دنبال آن، حکم مهدورالدم بودن و حلیت تصرف اموال آن ها را مجاز می شمرد
بزرگترین مدافع افکار و اندیشه های ابن تیمیه، شاگردش ابن قیم جوزی بود که عقاید او بعدها مبنای اندیشه فردی به نام محمد بن عبدالوهاب متولد شهر عینیه از منطقه نجد عربستان شد. محمد بن عبدالوهاب راهی را در پیش گرفت که سلفش ابن تیمیه رفته بود، اما در مقابل اندیشه تکفیر از سوی وی، مخالفت ها نیز شروع گرفت و پدر محمد که از علمای حنابله بود، به مخالفت و نزاع با افکار انحرافی پسرش پرداخت، البته این نزاع با مرگ پدرمحمد و کوچ کردن او به منطقه درعیه کمتر شد. محمد بن آل سعود امیر منطقه، از ابن عبدالوهاب استقبال گرمی به عمل آورد و در نهایت با وی بیعت کرده «فرقه وهابیت» را در قرن 12 قمری شکل دادند؛ فرقه ای که به بهانه های مختلف، حکم تکفیر مسلمانان اهم از شیعه و سنی را صادر کرده و به دنبال آن، حکم مهدورالدم بودن و حلیت تصرف اموال آن ها را مجاز می شمرد. فرقه ای که به آل سعود اجازه داد، خون هر فردی را که با آن ها مخالفت کند، بریزد و تمام اموالش را به عنوان محارب، تحت تصرف خود درآورد. این تفکر در سایه حمایت بریتانیا و همکاری و مدیریت جاسوسان انگلیسی آن قدر رشد کرد و قدرتمند شد، تا این که عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل سرانجام توانست ریاض را فتح کند و پس از دو سال(1322 ق) حکومت آل سعود را در عربستان بنیان نهد (امین، بی تا، صص 1378).
ایدئولوژی ای که وظیفه مهم حفظ منافع رژیم غاصب صهیونیستی و سلطه گران جهانی را در منطقه خاورمیانه برعهده دارد.
منطقه نجد عربستان که در گذشته مرکز ظهور بدعت گذاران خشن و افراطی چون مسیلمه کذاب، یعقوبی، 1429ق، ج2، صص 8791) و گروه انحرافی خوارج بود، این بار آبستن فرقه وهابیت می شود که به عنوان مذهبی غیرپاسخ گو، غیرمنطقی و غیراخلاقی ساخته دست آل سهود است؛ ایدئولوژی ای که با مشروعیت بخشی به غارت و جنایت آل سعود، سبب تداوم قدرت و زعامت این خاندان در جهان اسلام شده است، همچنین وظیفه مهم حفظ منافع رژیم غاصب صهیونیستی و سلطه گران جهانی را در منطقه خاورمیانه برعهده دارد.
فرقه وهابیت، بدون شک قرائت سلفی تکفیری خشن و افراطی در جهان امروزه بشریت است که به کسوت های گوناگون درآمده و خوی وحشی گری خود را به اثبات رسانده است. گزارش های مکتوب، گواه و سندی برجنایات و کشتار آنان در تاریخ مسلمانان است، چنان که اورده اند: 12 هزار نفر از سپاه وهابیان به فرماندهی سعود، فرزند عبدالعزیز در سال 1216 ق وارد کربلا شدند و تمام برج و باروی شهر را خراب کرده، بیشتر مردم را که در کوچه و بازار بودند، کشتند و آمار کشته ها به مرز سه هزار نفر رسید و اموال غارت شده از این شهر قابل وصف نبود و گفته شد که ان روز 200 شتر بار سنگین از کربلا به غارت بردند (عجلانی 2002م، ص 1269).
فرقه تکفیری وهابی، به هیچ وجه دغدغه دینی و مذهبی نداشته و ندارد
وهابی ها همچنین در ذی القعده سال 1217 به دستور عبدالعزیزبن سعد وارد شهر طائف در 123 فرسنگی مکه که اکثریت آن ها از اهل سنت اند حمله کردند و کشتار عجیبی به راه انداختند و شکم بسیاری از مسلمانان را دریدند و حتی طفل های شیرخواره رادر آغوش مادران خود سربریدند، جمعی را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند، کشتند وچون در خانه ها کسی باقی نماند، به مغازه ها و مساجد حمله کردند وهرکس را یافتند حتی مردم در حال رکوع و سجود را کشتند، به حدی که تمام مردم این شهر را به خاک و خون کشیدند. همچنین کتاب های زیادی را که در میان آن ها تعدادی قرآن و نسخه هایی از صحیح بخاری و مسلم او آثار فقهی و حدیثی بود، در کوچه و بازار افکندند و آن ها را پایمال کردند (کثیری، 1418،ص347، ریاحانی ،1928م، ص 333).
وقوع این حوادث و نظیر آن از گذشته تابه حال، به وضوح نشان می دهد که فرقه تکفیری وهابی، به هیچ وجه دغدغه دینی و مذهبی نداشته و ندارد و در کشتار مسلمانان اعم از شیعه و سنی در سرزمین های اسلامی و نیز اهانت و جسارت به مقدسات آنان از هیچ اقدام قبیحی پرهیز نمی کند.
منبع: تقریب
کلیدواژه: فرقه تکفیری جهان اسلام ابن تیمیه حال توسعه آل سعود اهل سنت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۵۹۴۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افشاگریها علیه قالیباف؛ از اهداف کوتاه مدت تا برنامه ریزی بلندمدت
اگر طیف مخالف قالیباف این روزها هزینه زیادی برای زدن او میکند، برای «شفافیت» و این دست مسائل نیست؛ بلکه به دنبال اهدافی کوتاه مدت و بلند مدت هستند.
به گزارش خبرآنلاین، چند روز مانده به دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم حملات و افشاگریهای جدیدی درباره محمدباقر قالیباف در حال انجام است؛ خودش، همسرش، فرزندانش و البته مشاورانش و دستگاههای منتسب به او؛ همگی هدف این افشاگریها یا حملات هستند و در همه موارد پای قالیباف هم وسط است.
محمدباقر قالیباف در بازه زمانی نیمه دوم سال گذشته تا روزهای منتهی به دور اول انتخابات مجلس دوازدهم، تحت حملاتی از همین دست بود؛ اما آنچه سوال برانگیز شده این موضوع است که مواد اولیه و خام افشاگریها چه اندازه کثرت دارند که دو دور انتخابات را پوشش دادهاند! البته اینها غیر از موضوعات افشا شده در دوران ریاست بر مجلس و قبلتر در جریان دو دور انتخابات ریاستجمهوری است که درباره او منتشر شده بودند.
افشاگریها درباره قالیباف و اطرافیانش به دو صورت انجام میشود؛ نخست توسط چهرههای سیاسی و دوم توسط حسابهای توییتری در فضای مجازی. هدف هم قاعدتا در کوتاه مدت، جلوگیری از ریاست قالیباف بر مجلس دوازدهم است که احتمالا طیف جبهه پایداری و تندروها بیشترین سهم را خواهند داشت.
بخش اول چگونه کار میکند؟یک شکل از افشاگری ها، توسط برخی نمایندگان مجلس یا چهرههای سیاسی است که صورت میگیرد؛ آنها در قالب توییت و مصاحبه مواردی را بیان میکنند. آنهایی که در این بخش از سناریو نقشآفرینی میکنند، بیشتر عملکرد مدیریتی و سیاسی قالیباف را زیر سوال میبرند و از بابت چهرههای نزدیک به او مانند مشاورانش سخن به میان میآورند.
به عبارت دیگر آنکه این دسته از افراد سعی میکنند به روایت خودشان، بر اساس قاعده بازیهای سیاسی رفتار کنند و وارد مسائل خانوادگی نشوند. از سوی دیگر، بستری که این افراد بر آن اقدام به بیان سخنانشان یا به عبارت بهتر افشاگریهایشان میکنند، معمولا سایتها و خبرگزاریهایی هستند که موضعگیریهایی علیه قالیباف دارند.
مثلا روز گذشته، بیژن نوباوهوطن نماینده مجلس یازدهم و از منتقدان قالیباف، با خبرگزاری دولت یعنی ایرنا گفتوگو کرده است. این گفتوگو واجد هر دو شرط بود؛ یک چهره سیاسی منتقد رئیس مجلس با خبرگزاری دولت که زاویهای جدی با مجلس و بخصوص قالیباف دارد، سخن گفته است. او در این گفتوگو تاکید کرده «در بسیاری از مواقع میبینیم دستهایی بیش از مطالبات نمایندگان در کار است یعنی افرادی که نمیخواهم اسم ببرم مشخصا در بودجه دخالت میکنند».
او در بخش دیگری مستقیما مشاوران قالیباف را هدف قرار داده و در انتقاد از آنها گفته «مشاوران رئیس مجلس هر بودجهای را بررسی میکنند نمیدانم این موضوع قانونی است یانه؟ میآیند و میروند و اینقدر طول میدهند که نماینده به چیزی رأی میدهد که نمیخواهد. اینجا قدرت و اختیار نماینده است که سلب میشود و این خطر است.»
نوباوهوطن که به تفکرات جبهه پایداری مشهور است، این بار به مشاوران قالیباف اتهام زده است: «گاهی افرادی که به عنوان مشاور در مجلس دائما رفت وآمد میکنند و در میان نمایندگان مینشینند و اینها تصمیمسازی و فکرسازی و رایسازی میکنند. یک نفر را میخواهی رای بدهی اینها هستند که میگویند به چه کسی رای بدهند و به چه کسی رای ندهند. قول میدهند که فلان کار را برای شما میکنیم فلان وام را میدهیم در حوزه انتخابیهتان فلان کار را میکنیم.»
نوباوه بخش دیگری از سخنانش را در راستای خط خبری چند روز اخیر خبرگزاری دولت بیان کرده است؛ یعنی فشار و حمله به مرکز پژوهشهای مجلس بابت انتشار گزارشهایی بر خلاف میل دولتیها. او گفته «بعضی از کارمندان مرکز پژوهشها هنگام بررسی بعضی از طرحها و یا لوایح، اعمال نفوذهای فردی و سیاسی میکردند و جریان خاصی را آنجا مشاهده کردیم به خصوص در مورد ساماندهی طرح فضای مجازی که صددرصد از طریق رسانهها مستقیم از طریق فضای مجازی و اینترنت پخش میشد ما شاهد بودیم قبل از اینکه حتی مصوباتش بخواهد به تصویب برسد و یا رایگیری صورت بگیرد در فضای مجازی از طریق مرکز پژوهشها منتشر میشد.»
خبرگزاری ایرنا در هفتههای اخیر به صورت مسلسلوار اقدام به انتشار مصاحبههایی کرده که مشخصا مرکز پژوهشهای مجلس را زیر ضرب برده است. مصاحبههای ایرنا با نمایندگانی بود که منتقد عملکرد قالیباف از یک سو و از سوی دیگر حامی
بخش دوم چگونه عمل میکند؟بخش دوم سناریویی که این روزها در ارتباط با قالیباف در حال اجراست، افشاگری درباره خانوادهاش است. برخی اکانتهای توییتری که بعضا هم بدون نام و نشان واقعی هستند، اقدام به انتشار مدارکی درباره فرزندان قالیباف میکنند؛ مدارکی درباره تحصیل اسحاق قالیباف در استرالیا و مراودات مالی دو پسر قالیباف (اسحاق و الیاس) و همچنین همسر رئیس مجلس.
از قرار معلوم مدارک منتشره در دسترس این طیف منتقد این روزهای قالیباف بوده است؛ البته منظور نه منتشرکنندگان، که آنهایی منظورند که این مدارک را در اختیار منتشرکنندگان قرار دادهاند. به عبارت دیگر، آنها این مدارک را در کشوهایشان نگه داشته بودند تا در موعد مقرر و زمانی که لازم است قالیباف زیر ضرب افکار عمومی برود، منتشر کنند.
یعنی آنها مشغول استفاده ابزاری از قالیباف بودهاند و حالا که پاجوشهایشان در حال رشد است، دیگر انگار نیازی به حضور قالیباف لااقل در صندلی ریاست ندارند. از همین رو افشاگری، پشت افشاگری درباره قالیباف در حال انجام است.
هرچند برخی معتقدند که مسائل خانوادگی نباید وارد دعواهای سیاسی شود، اما این نکته قابل چشمپوشی نیست که افرادی نظیر قالیباف و دیگر چهرههای تصمیمگیر، که شب و روز بر شعارهایشان پافشاری میکنند، آیا توانستهاند این شعارها را در خانواده خود نیز جاری و ساری کنند یا خیر؟ آیا توانستهاند فرزندان خود را متقاعد کنند تا بر اساس سبک زندگیای که خودشان مبلغ آن هستند، زندگی کنند؟ قاعدتا با افشای سفرها و مخارج و سبک زندگی فرزندان قالیباف، او زیر ضرب شدیدی قرار گرفته است اما همچنان همان شعارها را فریاد میزند.
اهداف چند لایه از افشاگریهاقاعدتا با بررسی و کنار هم قرار دادن ردپاهای موجود در این اقدامات علیه قالیباف، آن طیف سیاسی که مشغول زدن رئیس مجلس است، مشخص میشود. آنها اهدافی چند لایه داشته و دارند که تا الان به توفیقی نسبی دست پیدا کردهاند.
نخستعدم راهیابی قالیباف به مجلس بود که البته هدفی بلند پروازانه بود و آنها تمرکزشان را بیشتر بر روی راهیابی یک قالیباف ضعیف شده به مجلس گذاشته بودند. آنها به این هدف نخستشان دست پیدا کردند و قالیباف که نفر اول رایگیری ۱۳۹۸ بود، پایینتر از محمود نبویان، حمید رسایی و امیرحسین ثابتی قرار گرفت؛ البته که همه اینها به لطف پایینترین مشارکت در انتخابات مجلس در تاریخ جمهوری اسلامی است.
دومین هدف، پایین کشیدن قالیباف از صندلی ریاست است که آنها در این برهه زمانی تا زمان انتخابات هیات رئیسه مجلس جدید بر آن تمرکز دارند؛ اگر موفق شوند که قالیباف را از کرسی ریاست به زیر بکشند، عملا توانستهاند که او را از حیض انتفاع در سیاست ساقط کنند. چرا که در این صورت، هدف سومشان که خنثیشدن توان سیاسی قالیباف برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴ و رقابت با ابراهیم رئیسی است، عملا به صورت اتوماتیک کسب میشود.
بنا بر این اگر طیف مخالف قالیباف این روزها هزینه زیادی برای زدن او میکند، برای «شفافیت» و این دست مسائل نیست؛ بلکه به دنبال اهدافی کوتاه مدت و بلند مدت هستند؛ کوتاه مدت؛ نشستن قالیباف بر صندلی نمایندگی در صحن و نه هیات رئیسه و بلند مدت، قالیبافزدایی از سیاست وعدم توانایی سیاسیاش برای ریاستجمهوری ۱۴۰۴.